کاغذ پاره های کاهی

اگر روزی آمدی و دیدی که ننوشته ام ، شاید مشکلی دارم . . . شاید که مرده باشم . . .

کاغذ پاره های کاهی

اگر روزی آمدی و دیدی که ننوشته ام ، شاید مشکلی دارم . . . شاید که مرده باشم . . .

سلام یعنی برای همیشه خدا حافظ!

تکلیف تمام ترانه های من

از همین اول بسم الله بوسه معلوم است

سلام، یعنی خدا حافظ !

خدا حافظ جای خالی بعد از من غریب

خدا حافظ سلام آبی امن آسوده

ستاره ی از شب گریخته ی همروز من ،

عزیز هنوز من . . . خدا حافظ!

همین که گفتم !

دیگر به هیچ پرسشی

پاسخ نمیدهم !

 

هی بی قرار !

نگران کدام اشتباه کوچک بی هوا

تو از نگاه چپ چپ شب می ترسی ؟

ما پیش از پسین هر انتظاری حتما

کبوتران رفته از اینجا را

به رویای خوش ترین خبر فرا خواهیم خواند .

 

من . . . ترانه ها و

تو . . . بوسه ها و

شب . . . سینه ریز روشنش را گرو خواهد گذاشت ،

تا دیگر هیچ اشاره یا علامتی از بن بست آسمان نماند .

راه باز . . . ، جاده روشن و

همسفر فراوان است .

بر میگردیم

نگاه میکنیم

امیدوار به آواز آدمی . . . !

آیا شفای این صبح ساکت غمگین

بی خواب آخرین ستاره میسر نیست ؟

همیشه همین قدم های نخستین رفتن است

که راز آن آخرین منزل رسیدن را رقم می زند .

 

کم نیستند کسانی

که با پاره ی سنگی در مشت بسته ی باد

گمان میکنند کبوتری تشنه به جانب چشمه میبرند ،

اما من و کبوتر و چشمه گول نخواهیم خورد

ما خواب خوشی از احوال آدمی دیده ایم .

 

از این پیشتر نیز

فال غریب ستاره هم با ما

از همین اتفاق عجیب گفته بود .

ما نزدیک آینه نشستیم و شب شکست و

خبر از مسافر خوش قول بوسه رسید ،

رسید همین نزدیکی ها

که صبح یک جمعه ی شریف

از خواب روشن دریا باز خواهیم گشت .

همه چیز درست خواهد شد

و شب تاریک نیز از چراغ ترک خورده عذر خواهد خواست .

همین برای سر آغاز روز به او رسیدن کافی است .

 

سلام . . . !

سلام یعنی خدا حافظ !

خداحافظ اولین بوسه های بی اختیار

کوچه های تنگ آشتی کنان دلواپس

عصر قشنگ صمیمی

ماه معطر اطلسی های اینقدی، . . . خدا حافظ !

 

 سلام ، سهم کوچک من از وسعت سادگی !

سایه نشین آب و همپیاله ی تشنگی ، سلام ،

سلام ، اولاد اولین بوسه از شرم گل و گونه های حلال ،

سلام ، ستاره ی از شب گریخته ی همروز من ،

عزیز همیشه و هنوز من . . . سلام !

                            سید علی صالحی از کتاب ؛ نان و شراب و قصیده ؛

 اتفاقی افتاده که مرا یاد این شعر انداخته . شاید این اتفاق برای تو هم افتاده باشد .پس به آنکه دیگر نیست بگو سلام !

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:48 ق.ظ

سلام عزیز همیشه و هنوز من ...سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد